برای هومان

Thursday, October 27, 2005

تبعيض نژاد

امروز سر كلاس بحث تبعيض نژاد بود. همه سفت و سخت تبعيض نژاد رو محكوم مي كردن. وقتي استادمون پرسيد كه شماها معتقديد كه يه نژاد برتر از يكي ديگه است، همه به اتفاق و خيلي محكم جواب دادن نه! بعد استادمون پرسيد: شما در مورد عرب ها چي فكر مي كنين؟ بچه ها همه ساكت شدن

Monday, October 24, 2005

اميدوارم همه ي كلاس هاي 7.5 صبح نابود بشن

Wednesday, October 19, 2005

!عدالت

نمی فهمم يعنی چی که يکی تو يه خانواده ی درست و حسابی دنيا مياد و به جاهای درست و حسابی می رسه و يکی تو يه خانواده ی بدبخت دنيا مياد و به هيچ جا نمی رسه.

Monday, October 17, 2005

The best husband!

من بهترين همسر دنيا رو دارم و از اين بابت واقعن خوشحالم. :)

شما فکر می کنين چی باعث می شه که آدم ازدواج موفقی داشته باشه؟

به نظر من علاوه بر عشق و تفاهم و احترام و اين جور چيزا ( البته نه در مفهوم انتزاعی شون، که کاملن عملی ) يه چيزی شبيه شانس که نمی دونم اسمش رو چی بذارم هم خيلی نقش مهمی داره. من خودم به شانس يا بدشانسی اعتقاد چندانی ندارم، ولی يه انرژی، يه جريان، يه چيزی هست که خيلی قبولش دارم. اين انرژی توی زندگی من خيلی مهم بوده. از وقتی که يادمه بهم جهت داده، هدايتم کرده به مسيری که فکر می کنم بايد توش حرکت می کردم. و توی اين مسير آدم هايی رو کنارم قرار داده که می تونم بگم مهم ترين عناصر زندگيم بودن. باهاشون خيلی چيزا ياد گرفتم، خيلی چيزا تجربه کردم و خيلی " لحظه های ناب " واسم آفريدن. و حالا دارم کنار آدمی زندگی می کنم که هر لحظه بودن باهاش يه لحظه ی ناب فراموش نشدنيه و اين به نظر من يعنی نهايت خوشبختی توی زندگی مشترک!

اميدوارم هميشه قدر اين همه خوشبختی رو بدونم و اميدوارم اونايی که مهم ترين های زندگی من هستن بدونن که چقدر دوستشون دارم و ازشون ممنونم.

Saturday, October 15, 2005

I don't wanna find correct answers here. I think the questions i mention have no correct answers. Everyone may answer them from his/her point of view.

I just wanna know how the others think, what their ideas are. I'm just gathering a collection which may help someone learn a little bit more.

Thanks for writing your comments.

Miss her

My dear Ra'na is now in Switzerland.

We know each other for about ten years and we had brilliant moments. But now she is far far away and i miss her.


Wish you a great new life Ra'na.

Wednesday, October 12, 2005

Two different ways

امروز به يه نتيجه ی جالب رسيدم، اينکه اکثر آدما دو شخصيتی هستن!

توضيح می دم...

خيلی ها رو ديدم که می گن دلشون می خاد يا اينجوری باشن، يا اونجوری. و اين "اينجوری" و "اونجوری" معمولا ربطی به هم ندارن و دو تا چيز کاملا جدا از همن، دو تا مسير جدا، دو تا زندگی جدا و حتا دو تا آدم جدا. و از همه جالب تر و غم انگيزتر اينه که در حال حاضر هيچ کدوم از اون دو تا نهايت نيستن! اون وسطا دست و پا می زنن و حتا نمی دونن به طرف کدوم نهايت حرکت کنن.

چيزی که دلم می خواد بدونم اينه که اين نتيجه چقدر کليه، فقط اطرافيان من اينطوری هستن، يا مردم کشور ما اينطورين، يا نه، همه جای دنيا همين وضعيته. ( که البته اين آخری يه کم به نظرم بعيده!)


Tuesday, October 11, 2005

Some Questions

What’s your vision? What’s your life purpose? Why are you living? What do you want to be?

خيلی سوالا هست که هنوز جوابشون رو پيدا نکردم و دلم می خواد بدونم بقيه چه جوابی واسشون دارن.

اگه می شه واسم بنويسين توی زندگی چه هدفی دارين، می خواين به کجا برسين، چی باعث می شه احساس کنين خوشبخت هستين؟

شايد جواب اين سوالا خيلی شخصی باشه، شايد هم مسخره به نظر برسن، اما اگه ممکنه بهشون جواب بدين.

I really need your answers! ;)


A Rana, qui est en train de nous quitter.

Ma chérie,

Il ne reste que trois jours …

Je tache de ne pas y penser, mais tu sais, c’est un grand événement dans ma vie !

Je ne veux pas répéter nos mémoires ici. Je veux seulement dire que je suis très contente que tu aies trouvé la direction de ta vie.

Sois courageuse et regarde seulement au futur.

Tu as toujours des amis qui t’aiment et qui pensent a toi tous les moments.