برای هومان

Thursday, August 17, 2006

آدمخوارها در يك شركت كامپيوتري

پنج آدمخوار به عنوان برنامه‌نويس در يك شركت خدمات كامپيوتري استخدام شدند.
هنگام مراسم خوشامدگويي رئيس شركت گفت: شما همه جزو تيم ما هستيد. شما اينجا حقوق خوبي مي گيريد و مي‌توانيد به غذاخوري
شركت رفته و هر مقدار غذا كه دوست داشتيد بخوريد. بنابراين فكر كاركنان ديگر را از سر خود بيرون كنيد.
آدمخوارها قول دادند كه با كاركنان شركت كاري نداشته باشند.
چهار هفته بعد رئيس شركت به آنها سر ‌زد و ‌گفت: مي دانم كه شما خيلي سخت كار مي‌كنيد. من از همه شما راضي هستم. امّا يكي از نظافت چي هاي ما ناپديد شده است. كسي از شما مي‌داند كه چه اتفاقي براي او افتاده است؟ آدمخوارها اظهار بي‌اطلاعي ‌كردند.
بعد از اينكه رئيس شركت رفت، رئيس آدمخوارها از بقيه پرسيد: كدوم يك از شما نادونا اون نظافت چي رو خورده؟
يكي از آدمخوارها با اكراه دستش را بالا آورد. رهبر آدمخوارها ‌گفت: اي احمق! طي اين چهار هفته ما مديران، مسئولان و مديران پروژه‌ها را خورديم و هيچ كس چيزي نفهميد و حالا تو اون آقا را خوردي و رئيس متوجه شد!
لطفاً از اين به بعد افرادي را كه كار مي‌كنند نخوريد